ترسیم مصائب اهل بیت سلاماللهعلیهما در بین راه و شهر شام
شاعر : حسن زرنقی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن
قالب شعر : غزل
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گـوئیا میبَـرد از حـادثـههـا سـر، نیزه
هم به قرآن ورق سوختهای رحل شده هم به فـریـاد امـامی شده مـنـبر، نـیزه
گوئیا میرسد از دور بهـاری خـونـین بسکه آذیـن شده بـا لالـۀ پـرپـر نـیـزه
نه فقـط قافـلهسالار سرش بر نیزهست میبَرد بر سر خود قـاسم و اکـبر نیزه
بر سر نی به برادر که میاُفتد نظرش میرود بر جگر زخـمی خواهر، نیزه
این چه داغی و چه دردیست که در معرکهای بعد خنجر بزند بوسه به حـنجـر، نیزه
شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیـشۀ دیگر نیزه؟!
کاش از کوچه و بازار نـیـفـتـد گذرش تا نـیـفـتـد نـظـر سـنـگدلان بـر نـیـزه
تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست میرود از سـر هـر بـام فـراتـر نـیـزه
بر سر نـیـزه رهـا میرود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه
|